یکشنبه ۲۳ مهر ۱۳۹۶ - ۱۲:۳۱
منتقدان علوم انسانی اسلامی، هویت خود را گم کرده اند/ غرب به دنبال مهندسی فرهنگی در دیگر کشورهاست

حوزه/ مشکل اساسی در کشور ما درک نادقیق از حقیقت علم است و هنوز بسیاری از اساتید دانشگاه که نسبت به علوم انسانی اسلامی موضع و انتقاد دارند، خود را به زحمت نمی اندازند که کتابی در این خصوص مطالعه کنند.

به گزارش خبرگزاری «حوزه» از تهران، نخستین قسمت برنامه گفتگو محور «گستره شریعت» با موضوع «علوم انسانی و ایران»  با حضور کارشناسان حجت الاسلام والمسلمین عبدالحسین خسروپناه، رئیس موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران، دکتر صادق زیباکلام، استاد دانشگاه تهران، دکتر مهدی گلشنی، مدیرگروه فلسفه علم دانشگاه صنعتی شریف و با اجرای دکتر قاسم پورحسن، دانشیار دانشگاه علامه طباطبایی روی آنتن رفت.

علوم انسانی از علوم دیگر جدا نیست

دکتر مهدی گلشنی استاد دانشگاه صنعتی شریف در ابتدای این برنامه در پاسخ به سؤال دکتر پورحسن مبنی بر فقدان فهم و تعریف دقیق و مشخص از علوم انسانی اظهار کرد: بدفهمی بسیاری در خصوص علوم به ویژه علوم انسانی مطرح است و بسیاری از کارشناسان، به تفکیک میان علوم مختلف و علوم انسانی قائل هستند که البته بنده مخالف آنها هستم و دلیل این تفکیک آن است که در حدود 50 سال اخیر حوادث بسیاری در غرب رخ داده است که در کشور ما انعکاس مناسبی نداشته است.

وی با اشاره به اینکه در قرون وسطی تمامی علوم با یکدیگر تدریس می شدند، تصریح کرد: تفکیک موجود میان آنها براساس جهان بینی بود، به طوری که اگر فردی امروزه مقدمه کتاب «مثلثات» خواجه نصیر را مطالعه کند این گونه برداشت خواهد کرد که ریاضیدانی امروزی آن را نگارش کرده است به این دلیل که خواجه تمام تناقضات مطرح را در نظر گرفته بود.

بنیانگذار گروه فلسفه علم دانشگاه صنعتی شریف با اشاره به اینکه نیوتن در قرن جدید زمانی که کتاب مکانیک می نویسد، به فلسفه طبیعت توجه دارد، بیان کرد: جان لاک همزمان با نیوتن است اما علم را جدای از فلسفه می نویسد که البته با این جدایی علم، به پیشرفت های بسیاری هم دست پیدا می کنند و این نکات امروزه به علوم انسانی نیز سرایت پیدا کرده است.

این استاد دانشگاه با اشاره به اینکه بعدها دانشمندان اعلام کردند که پاسخ تمام سؤالات بشری را با علوم تجربی می توان به دست آورد، گفت: آنان علوم انسانی را هم متاثر از علوم تجربی می دانند و بعدها مشخص شد که در علوم نیازمند متافیزیک هستیم و این نگاه موجب تغییر دیدگاه ها در علوم انسانی شد و فرضا در اقتصاد به دنبال اقتصاد فیزیکی رفتند که در نهایت با اعتراض اقتصاددان ها روبرو شد و به این نتیجه رسیدند که باید علوم را به صورت تلفیقی ارائه کرد.

وی در ارائه تعریفی از علوم انسانی بیان کرد: علوم انسانی، علومی است که به نحوی با انسان سروکار دارد، ممکن است مطالبی در فیزیک با انسان مرتبط نباشد اما علومی مانند جامعه شناسی و فلسفه منفرد یا جامع با انسان مرتبط است.

علوم انسانی از یونان مطرح بود

در ادامه این برنامه حجت الاسلام والمسلمین خسروپناه، طی سخنانی اظهار کرد: علوم انسانی از قدیم مطرح بوده و در یونان نیز رواج داشته است، بنابراین پدیده جدیدی نیست و بخشی از حکمت و فلسفه عملی ارسطو و افلاطون را شامل می شده است و متفکران اسلامی در دوره تمدن اسلامی همچون فارابی در آراء اهل المدینه الفاضله و ابن خلدون در آثار خود به آن پرداخته اند.

 وی با اشاره به اینکه تلقی عامه از علوم انسانی مبنی بر اینکه تمام علوم اجتماعی، جغرافیایی و ... و یا علوم مرتبط با انسان قابل درک نیست، تصریح کرد: معتقدم بخشی از فلسفه به انسان مرتبط نیست و در تعریفی از علوم انسانی می توان از مفهوم انکاری استفاده کرد، یعنی می توان گفت علومی غیر از علوم طبیعی و مهندسی را علوم انسانی می نامیم.

 خسروپناه با بیان اینکه علوم انسانی با مبانی معنا پیدا می کند، گفت: این جهان بینی و مبانی حاکم، علوم انسانی را مدرن کرده است اما تفاوت اصلی میان علوم انسانی در دوره مدرن با دوره پیش از آن در دو عنصر مبانی و روش است که اگر به آنها توجه نشود، فهم دقیقی حاصل نمی شود.

این استاد حوزه و دانشگاه اضافه کرد: روش علوم انسانی مدرن، روش تجربی است و این به معنا این نیست که فقط این روش حاکم است زیرا بسیاری روش تفصیلی یا هرمونتیکی دارند اما روش کارآمد، روش تجربی است و در برخی ساحات، تنها روش است.

وی تاکید کرد: در علوم انسانی مدرن مبنای مهمی بر کل تمدن غرب از جمله مهندسی و اومانیسم حاکم است به این معنا که فرد اصالت زمینی دارد و می خواهد روی پای خود بایستد و نمی خواهد از آسمان و علوم ماوراء الطبیعه بهره ببرد و این دیدگاه زمانی که وارد هنر شود، آثار و مجسمه های میکل آنژ را رقم می زند و در دین، پرپالیسم، در علوم اجتماعی سکولاریسم و در علوم انسانی نیز سوبژکتیویسم را سبب می شود.

 علوم انسانی اسلامی من درآوردی است

در ادامه این برنامه، دکتر صادق زیباکلام، استاد دانشگاه تهران با اشاره به اینکه علوم انسانی اسلامی من درآوردی است و نمی تواند وجود داشته باشد، گفت: یکی از مشکلات و دعواهای ما بعد از انقلاب، این است که به علم توجه نکرده ایم، اگر در یک برنامه تلویزیونی یک کارشناس فرضا بگوید من بنا دارم مشکل ترافیک و یا اعتیاد را در کشور به روش علمی برطرف کنم، نظر من را جلب خواهد کرد تا بدانم چه می گوید، به این دلیل که برای حل هر مشکل ما دو راه حل علمی و غیرعلمی داریم که راه حل علمی پاسخگوست اما این اعتقاد ما به علم از کجا می آید؟

 وی با طرح این مثال که آیا واقعا زمین گرد است و به دور خورشید می گردد، تصریح کرد: در پاسخ خواهید گفت: بله علم می گوید، اگر به سال 1900 برگردیم نیز همین پاسخ را خواهید داد و اگر به سال 1600 نیز برگردیم همین گونه خواهید گفت، اما در سال 1000 قادر نخواهید بود بگویید که علم می گوید زیرا این سال آغاز این تحولات علمی بوده است.

 زیباکلام با بیان اینکه علوم انسانی محصول این علم می گویدهاست، گفت: خاستگاه این علم می گویدها توسط دکارت و نیوتون تاسیس شده است.

 حرف آخر در علم نمی توان داشت

دکتر مهدی گلشنی، استاد دانشگاه صنعتی شریف در ادامه بحث در پاسخ به خسروپناه گفت: اینکه برخی از موضوعات فلسفه شامل انسان نمی شود را قبول ندارم، حتی موضوعات فلسفه محض نیز شامل انسان می شود اما پیشنهاد دارم متوقف در تعریف و مفهوم علوم انسانی نشویم.

وی ادامه داد: اگر در علوم تجربی مانند فیزیک به نتایج و پیشرفت هایی رسیدند به دلیل اتفاق نظر بود که فرضا چندسالی در مکانیک نیوتون بعد چندسالی در مکانیک انیشتین و ... اتفاق نظر داشتند اما در علوم انسانی هیچ گاه اتفاق نظر نداریم و همواره مکاتب متفاوتی وجود داشته است و دلیل آن است که در علوم تجربی نزدیک به تجربه عمل شده است و با آزمایش به جمع بندی رسیده اند.

گلشنی با اشاره به اینکه «علم می گوید» مطلب ساده ای نیست، افزود: باید در سوال از چنین دانشمند و کارشناسی، تئوری اش را جویا شد و این به دلایل نکات متعددی است که در نیمه دوم قرن 20 رقم خورده است.

این استاد دانشگاه با بیان اینکه فلاسفه علم ثابت کردند که تَعَیُّن ناقص به وسیله داده های تجربی رقم می خورد، گفت: بزرگان فیزیک به یک رئالیسم انتقادی معتقد هستند، آنان اول گفتن تنها اتم داریم، بعد به این نتیجه رسیدند که اتم از هسته تشکیل شده و بعد به این باور رسیدند که هسته نیز دارای چیزهای دیگری است و در نهایت نیز به معلومات دیگری رسیدند به این معنا که علم آنان عمق پیدا کرد و تجربه آنان می گوید که حرف آخر در علم نمی توان داشت.

منتقدان علوم انسانی اسلامی، هویت خود را گم کرده اند

حجت الاسلام والمسلمین خسروپناه، در پاسخ به سخنان زیباکلام اظهار کرد: مشکل اساسی در کشور ما درک نادقیق از حقیقت علم است و هنوز بسیاری از اساتید دانشگاه که نسبت به علوم انسانی اسلامی موضع و انتقاد دارند، خود را به زحمت نمی اندازند که کتابی در این خصوص مطالعه کنند.

رئیس موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران با اشاره به اینکه دلیل انتقاد آنان، تلقی علم براساس دیدگاه های دکارت و نیوتن است افزود: قبل از رنسانس ما تمدن اسلامی را داشته ایم، زکریای رازی در الحاوی، سید اسماعیل جرجانی در ذخیره خوارزمشاهی، ابوریحان در التفهیم و ابن خلدون در مقدمه اش از تجربه استفاده می کردند که اینها روشی علمی است.

وی با اشاره به اینکه قبل از رنسانس تنها کلیسا را نداریم بلکه بزرگترین شخصیت های تمدنی خود را داریم و نباید هویت خود را گم کنیم، گفت: امروزه درک علم دقیق تر شده است و به این سادگی نیست که فردی در کلاس درس چه برسد در یک برنامه تلویزیونی بتواند درباره ترافیک یا اعتیاد علمی صحبت کند، زیرا اولین سؤال این است علم شما چیست؟ و چگونه راهکار شما برای اعتیاد علمی است؟ که فرضا می گوید براساس فلان تئوری در حال عمل هستم در صورتی که شاید صدها تئوری دیگر هم مطرح شده آنقدر علم دقیق شده است که در همین علوم انسانی برخی از روش گفتمانی، ساختارگرایی، پساساختارگرایی، تبیینی و یا تفسیری استفاده می کنند و امکان ندارد که مشاهده تجربی انجام نشود و تفسیرهای متعدد صورت نگیرد.

حجت الاسلام والمسلمین خسروپناه اضافه کرد: درخصوص انقلاب اسلامی ایران شخصیت های متعدد غیرایرانی از قبیل نیکی کدی، فوکو یا اسکاچپول نظریه ارائه داده اند که هر کدام متفاوت با دیگری است و دلیل روش شناسی و مبانی متفاوت آنهاست و به این راحتی نمی توان گفت کدام علمی و دیگری غیرعلمی است.

 هدف در علوم انسانی، شناخت است

در ادامه دکتر صادق زیباکلام، استاد دانشگاه تهران در ادامه با بیان اینکه علم به روش جدید بعد از عصر روشنگری تاسیس شد، تاکید کرد: در این نگاه، جهان را به مثابه یک ماشین بزرگ تلقی می کنند و وظیفه ما این است که آن را بشناسیم که می توانیم معتقد باشیم این ماشین را خدا خلق کرده است و یا آن را ناشی از یک تصادف بدانیم اما مهم و تنها کار و وظیفه ما شناخت این ماشین است.

وی با اشاره به اینکه یک بخشی از داده های ما به روش های تجربی، ریاضی و آزمایشگاهی قابل اثبات است، گفت: اما بخش دیگری از داده ها مانند خیر، شر، حق، باطل و ... دانش های غیرعلوم طبیعی هستند که قابل اثبات نیستند، لذا تکلیف آنها را نمی دانیم در حالی که هرچه را علم امضاء کند ما می پذیریم و هرچه را امضاء نکند ما نمی پذیریم، حال تکلیف تایید و امضای این داده ها چیست؟

زیباکلام ابراز کرد: این مجادله در قرن 19 تبدیل به مجادله و رویکرد پوزیتیویسم یا اثبات گرایی شد، تصریح کرد: براساس این رویکرد، علوم انسانی مانند فیزیک و شیمی، علم است و مشروط بر آن ضوابطی وجود دارد.

این استاد دانشگاه با بیان اینکه علوم انسانی باید ناهنجاری ها را برطرف کند، افزود: همانگونه که دیگر علوم، ماشین یا دستگاهای بهتری ارائه می دهد و می سازد، علوم انسانی هم باید انسان بهتری تربیت کند.

 وی ادامه داد: امروزه در شورای عالی انقلاب فرهنگی، کمیته مهندسی فرهنگی وجود دارد، در حالی که این رویکرد 100 سال پیش در غرب شکست خورده است اما ما آن را حلوا حلوا می کنیم.

زیباکلام افزود: براساس تاریخ علم، از علوم انسانی انتظار تربیت انسان های بهتر را داریم و اسم این عمل «مهندسی اجتماعی» است، مهندسی فرهنگی ایده خوبی است اما شکست خورده است.

 شناخت ظرفیت های علم مستلزم آگاهی از حدود آن است

دکتر مهدی گلشنی استاد دانشگاه در پاسخ به اظهارات زیباکلام، بیان کرد: علوم انسانی با علوم تجربی را متفاوت تلقی کردید که براساس تحولات اخیر صحیح نیست.

وی با اشاره به اینکه غرب امروز به دنبال مهندسی فرهنگی در دیگر کشورهاست، گفت: نسبت به حدود علم باید آگاهی داشته باشیم که در این صورت ظرفیت های آن را خواهیم شناخت.

یادآور می شود، برنامه «گستره شریعت» بعد از دو دهه از ۲۰ مهرماه در قالب ۵۲ قسمت پنج شنبه ها از ساعت 19 روی آنتن شبکه چهارم سیما رفته است.

انتهای پیام

اخبار مرتبط

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha